-----------------------------------------------------------------------------------------------------
من پذیرفتم که عشق افسانه است
این دل درد آشنا دیوانه است
میروم از رفتن من شاد باش
از عذاب دیدنم آزاد باش
گرچه تو زودتر از من میروی
آرزو دارم ولی عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخوردهای سرد را
----------------------------------------------------------------------------------------------------
توی یکی از این هزار شب وقتی سرت رو بلند میکنی می بینی بین میلیونها
ستاره یکی از اون ستاره های خیلی قشنگ و فروزان نظرت رو به
خودش جلب می کنه.
بعد از اون شب هر شب سرت رو بلند می کنی و اون ستاره رو اونقدر تماشا
می کنی تا بالاخره به خواب می ری.
اما یک شب که سرت رو رو به آسمون بلند میکنی دیگه هیچ اثری از
اون ستاره نیست
اون موقعی است که تموم غمای دنیا
هری میریزه تو دلت.
بعد از اون شب تا مدتها دیگه سرت رو رو به آسمون بلند نمی کنی.
تا بالاخره بعد از مدتها می فهمی با رفتن اون ستاره باز هم زنده ای..
باز هم زندگی می کنی..نفس می کشی و
دنیای پیرامونت هنوز وجود داره.پس دلیلی نداره که نخوای به اون میلیونها میلیون
ستاره دیگه نگاه نکنی.
بعد از اون تصمیم هر شب می ری و یکی از اون ستا ره های خیلی
قشنگ رو تماشا میکنی و باز هم یه شب می ری و
میبینی اثری از اون ستاره نیست.
اما دیگه مثل دفعه قبل نا امید نمی شی و باز می ری سراغ
یه ستاره زیبای دیگه
همشون می رن تا اینکه نوبت می رسه به آخرین ستاره ای
که توی آسمون وجود داره.
اما آخرین ستاره هرگز از بین نمی ره...چون تو با نهایت وجود دوستش داری
-----------------------------------------------------------------------------------
هنوز هم فراموشت نکرده ام بااین که فراموش شده ام هنوز هم صدایت را می شنوم با این که صدایم نکرده ای هنوز هم همه جا می بینمت با این که به دیدنم نیامده ای هنوز هم با عشق تو پا بر جام با این که خودت را زیر بار عشق دیگری شکسته ای هنوز هم همان طور مقدس دوست میدارمت با این که زندگی خود را به تباهی کشانده ای هنوز هم چشمانی به اشتیاق نگاهت منتظرند با این که چشم به چشم دیگری دوخته ای هنوز هم دلواپس دل نگرانی های توام با این که از همه ادما بریده ای
------------------------------------------------------------------------------------
هر چه کردم نشوم از تو جدا بدتر شد از دل مانرود مهر و وفا بدتر شد
مثلا" خواستم اینبار موقر باشم وبه جای "تو "بگویم که "شما "بدتر شد
این متانت به دل سنگ تو تاثیر نکرد بلکه برعکس فقط رابطه ها بدتر شد
آسمان وقت قرار من و تو ابری بود تازه با رفتن تو وضع هوا بدتر شد
چاره دارو ودوا نیست که حال بد من بی تو با خوردن دارو ودوا بدتر شد
روی فرش دل من جوهری از عشق تو ریخت آمدم پاک کنم عشق تو را بدتر شد