به خدا همیشه از خدا میخوام لحظه ی جدایی مون سر نرسه تا همیشه پا به پای هم باشیم اما این کوچه به آخر نرسه نگو تا ابد باید تنها باشم آرزوهای منُ ازم نگیر من می خوام با تو باشم با خود تو عشق من عشقمُ دسته کم نگیر عشقمُ دست کم نگیر این همه شادابی یه روزی حروم می شه می شه هم تموم نشه عمرمون تموم میشه تا ابد با من باش همه ی هستی من هستیمُ ازم نگیر حرف رفتنُ نزن.
سفر کردم که از عشقت جدا شم دلم می خواست دیگه عاشق نباشم ولی عشق تو موند و ای وای دل دیوونه مو سوزوند و ای وای هنوزم عاشقم دنیای دردم مثل پروانه ها دورت می گردم
سفر کردم که از یادم بری، دیدم نمیشه آخه عشق ای عاشق با ندیدن کم نمیشه غم دور از تو موندن، یه بی بال و پرم کرد نرفت از یاد من عشق، سفر عاشق ترم کرد هنوز پیش مرگتم من بمیرم تا نمیری خوشم با خاطراتم اینو از من نگیری
دلم از ابر و بارون، بجز اسم تو نشنید تو مهتاب شبونه، فقط چشمام تور و دید نشو با من غریبه مثل نامهربونا بلاگردون چشمات زمین و آسمونا می خوام برگردم اما می ترسم می ترسم بگی حرفی نداری بگی عشقی نمونده می ترسم بری تنهام بذاری.
گفتی می خوام بهت بگم همین روزا مسافرم «باید برم» برای تو فقط یه حرف ساده بود کاشکی می دیدی قلب من به زیر پات افتاده بود شاید گناه تو نبود، شاید که تقصیر منه شاید که این عاقبتِ این جوری عاشق شدنه *** سفر همیشه قصه رفتن و دلتنگیه به من نگو جدایی هم قسمتی از زندگیه همیشه یک نفر میره آدم و تنها می ذاره میره یه دنیا خاطره پشت سرش جا می ذاره همیشه یک دل غریب یه گوشه تنها می مونه یکی مسافر و یکی این وره دنیا می مونه *** دلم نمیاد که بگم به خاطر دلم بمون اما بدون با رفتنت از تن خستم میره جون بمون برای کوچهای که بی تو لبریزه غمه ابری تر از آسمونش ابرای چشمای منه *** بمون واسه خونهای که محتاج عطر تن توست بمون واسه پنجره ای که عاشق دیدن توست!