سفارش تبلیغ
صبا ویژن
blogsTemplates for your blogpersianblogpersianyahoo
دوستی [خدا] برتر از ترس [از خدا [است . [امام صادق علیه السلام]
دوست تنها

  نویسنده: یاس  
 

شبی از پشت یک تنهایی غمناک و بارانی

تو را با لهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم

پس از یک جستجو در کوچه های آبی احساس

تو را از بین گل هایی که در تنهایی ام رویید با حسرت صدا کردم

وتو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی

دلم حیران وسرگردان چشمانیست رویایی

و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم

تو را در دشتی از تنهایی و حسرت رها کردم

همین بود آخرین حرفت

نمی دانم چرا رفتی؟!

نمی دانم چرا؟شاید خطا کردم

و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی

نمی دانم کجا؟تا کی ؟برای چه؟

ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید

و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد

و گنجشکی که هر روز از کنار پنجره با مهربانی دانه برمی داشت

تمام بال هایش غرق در اندوه غربت شد

و بعد از رفتن تو چشم های آسمان خیس باران بود

و بعد از رفتنت انگار کسی حس کرد

که بی تو هزاران بار در لحظه ها خواهد مرد

و بعد از رفتنت دریا چه بغضی کرد

هنوز آشفته ی چشمان زیبای توئم برگرد

و بعد از این همه طوفان پرسش و تردید

کسی از پشت قاب پنجره آرام وزیبا گفت:

تو هم در پاسخ بی وفایی ها بگو

در راه عشق و انتخاب آن خطاکردم

ومن در حالتی مابین اشک و حسرت و تردید

کنار انتظاری که بدون پاسخ وسرد است

ومن در اوج پاییزی ترین ویرانی یک دل

میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر

نمی دانم چرا؟

شاید به رسم عادت پروانگیمان باز

برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم!!!



  • کلمات کلیدی :
  •  
       
    دوشنبه 88 تیر 22 ساعت 3:38 عصر

      نویسنده: یاس  
     

    عشق را در نگاه کودکی دیدم

    در نگاه معصومانه یک کودک

    نگاه معصومانه ای که به دستان پدر میکند

    نگاهی که به نیاز به همدردی دارد

    عشق را در صدای لرزان پسری دیدم

    صدای لرزانی که از بغض قدرت تکلم نداشت

    نه قادر به حرف زدن بود

    نه قادر به گریستن

    زیرا غرور مردانه اجازه گریستن نمی داد

    فقط چشم به دور دست ها دوخته بود

    خیره گشته تا شاید مسافرش بازگردد

    عشق را در نقاشی دختر کوچکی دیدم

    که در آسمان عکس پدر نداشته اش را کشیده بود

    زیرا که گفته بودند به آسمان رفته

    عشق را از چشمان یک نابینا میبینم

    شخصی که حتی برای لحظه ای نتوانسته خودش را ببیند

    اما با چشم دل همگان را می بیند

     

     

    ولی با این همه قادر به فهم عشق نیستم

    زیرا تا عاشق نباشی عشق را نمیفهمی

    درک نمیکنی

    عاشق نیستم ولی عاشقانه خواهم زیست



  • کلمات کلیدی :
  •  
       
    دوشنبه 88 تیر 8 ساعت 12:15 عصر

      نویسنده: یاس  
     

     دوست دارم نگاهم را به آینده کنم

    می خوام روی تموم نقشهای گذشته یک خط بکشم

    آخه نمیشه اون نقشها رو پاک کرد

    ولی میشه با کشیدن خط روی همه اونا از فکرشون بیرون بیایی

    می خوام دوباره متولد بشم

    میخوام این حصار تنهایی خودمو خراب کنم

    از آوار اون یه خونه نو تازه و قشنگ بسازم

    دیگه باید نگاهمو به زندگی عوض کنم

    اگر فراموش شدم دیگه خودم نباید خودمو فراموش کنم

    این یعنی امید

    شاید این باعث بشه که دوباره منم تو یادها آورده بشم

    خدایا کمکم کن

    کمکم کن تا دوباره با لباسی نو چهره زندگیمو زیبا کنم

    اگر همه دنیا هم منو فراموش کنند واسم مهم نیست

    خدایا تو هستی که باید بیاد من باشی

    پس به امید تو زندگی میکنم

    خدایا متشکرم

     



  • کلمات کلیدی :
  •  
       
    دوشنبه 88 تیر 8 ساعت 12:12 عصر

      نویسنده: یاس  
     

    دوست دارم برای بار دیگر از تو بنویسم

     

    از تو که همه خوبی ها زیبایی ها مال توست

     

    دلم از درد به آه آمده

     

    ناله ها و گریه های پنهانی هم دیگر اثری ندارند

     

    دیگر مرحمی برای  تسکین دردهایم ندارم

     

    تیرگی زندگی هر روز و هر روز بیشتر میشود

     

    ساحل زندگیم مملو از امواج خشمگین گشته

     

    چهره ها را از یاد برده ام

     

    تنها دلخوشیم خاطره های تلخ و شیرین است

     

    شاید اشتباه باشد ولی در انتظار مرگ نشسته ام

     

    حال میخواهم به تو بیاندیشم

     

    میدانم مرا فراموش نکرده ای

     

    مرا که اینگونه هستم

     

    بپذیر

     

    پناهگاهی برای تنهایی هایم باش

     

    سدی در مقابل غمهایم

     

    موج شادی برایم باش

     

    جان بی روح مرا جانی دوباره ده

     

    میدانم که زندگی و مرگ از آن توست

     

    به فریادم برس خداوندا

     

    که اگر هم فنا شوم با یاد تو فنا شده باشم



  • کلمات کلیدی :
  •  
       
    دوشنبه 88 تیر 8 ساعت 12:9 عصر

      نویسنده: یاس  
     
     

    عاشق شده ای دیوونه وار خبر نداری ...نداری... نداری

    یا اینکه خبر داری ولی باور نداری...نداری...نداری

    تو خوش رنگی چشمات همه حرفا رو دیدم

    میدیدم اونچه باید من از تو میشنیدم

    به خاطر غرورت دل منو شکستی

    ولی تویی که امروز به دنبال من هستی

    بدون تو نمیدیدم پناهی اگه بر من نمیکردی نگاهی

    حالا که عاشقی مثل خود من ببین عاشق نداره هیچ گناهی

    به خاطر تو از تو میگذشتم کی میدونه چی میشد سرنوشتم

    ولی وقتی که دیدم عاشق هستی دوباره سرنوشتم رو نوشتم

    تو خوش رنگی چشمات همه حرفا رو دیدم

    میدیدم اونچه باید من از تو میشنیدم

    به خاطر غرورت دل منو شکستی

    ولی تویی که امروز به دنبال من هستی

    عاشق شده ای دیوونه وار خبر نداری ...نداری... نداری

    یا اینکه خبر داری ولی باور نداری...نداری...نداری



  • کلمات کلیدی :
  •  
       
    دوشنبه 88 تیر 8 ساعت 10:36 صبح

    <      1   2   3   4   5   >>   >
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
      دوست داشتن...
    نامه من به دنیام
    [عناوین آرشیوشده]
     
    پارسی بلاگ

    خانه مدیریت شناسنامه ایمیل
    پیوندهای روزانه

    228461: قدم رنجه کننده ها

    27 :سروران امروز

    124 :بازدید دیروز

     RSS 

     Atom 

     
    آرشیو
    تفاوت عشق و دوستی
    عکس زیبا
    دوستی در 10 جمله
    راز های دوستی
    عشق و دوستی
    تقدیم به همهی دوستان
    خرداد 1388
    تیر 1388
    دوستی
    عشق واقعی
    عشق به زبان علمی
    طنز
    ازدواج یک ژسر با یک دختر سرطانی
    شعر عشقولانه
    متن تنهایی
    مرگ در برابر عشق!
    شعر
    داستان
    عشق در جهان
    داستان یک کشیش
    داستان 3
    التماس دعا
    دفتر تلفن خدا
    داستان 4
    داستان 5
    داستان 6
    مداد باشید
    داستان 7
    چرا حلقه ازدواج باید در انگشت چهارم قرار بگیرد ؟
    نامه یه پسر۹ساله به دختر همسایه
    اف های عشقولانه
    بوسه
    آخرین برگ عشق عاشقان
    عشق من
    عشق یعنی
    خیلی تنهام
    همیشه عاشق همیشه تنها
    عشق به این میگن
    ببار باران
    زندگی تازه
    عشق
    جدایی
    کاش
    نامه
    در چه رفتارهایی دنبال عشق واقعی باشیم
    شصت نکته شیرین درباره ی ازدواج
    داستان فوق العاده غمگین و عاشقانه (عشق به بهار)
    الهی
    اگر!!
    تورفتی در نگاه من شفق زد
    20 روش عاشقانه
    داستان عاشقانه و غمگین ( نگران خانواده)
    بی انصاف
    نامه ی خیلی با حال
    عشق یعنی...
    دوست دشتن یعی...
    نبسته ام به کس دل،نبسته کس به من دل،چو تخته پاره بر موج رها رها
    دخترک عاشق
    ای کاش...
     
    بیا برو داخل ضرر نمیکنی
     
    لوگو برای خودمه
    دوست تنها
    &NBSP;
     
    عکس دوستام
     
    رفقام
    حضور و غیاب
     
    آوای آشنا
     
    اشتراک